آینده پژوهی درباره مسلمانان و حقوقشان در آلمان
کلاس درس حقوق بینالملل اسلامی – استاد جاوید
کاری از: علی کربلائی حسینی
در حال حاضر، حقوق اسلامی در آلمان در دو سطح مستقیم و غیرمستقیم، اعمال میشود. حقوق بینالملل خصوصی یکی از سطوحی است که به صورت مستقیم اعمال میشود.
نظام حقوق بینالملل خصوصی آلمان به شکل قابل توجهی متفاوت از رویکرد آنگلو – آمریکایی در خصوص فرمولبندی مقررات است. این مقررات قطعی و تفصیلی است.
در این رابطه حتی عموما گفته میشود که حقوق اسلامی موضع مسلط خود را درباره مسلمانان به شکل گستردهای به ویژه در حوزه احوال شخصیه حفظ کرده است.
میتوان با استفاده از این حقیقت این امر را توضیح داد که حقوق اسلامی در این حوزه، مقررات بسیاری دارد که ناشی از موثقترین منابعش (قرآن و سنت) است.
کاربرد چنین اصول حقوقی در آلمان، اجرای "شریعت در آلمان" خوانده شده است. گرچه اعمال چنین مقرراتی آنها را "آلمانی" کرده است، زیرا قابلیت اجرای آنها بستگی به حفظ نظم عمومی در این کشور دارد. در صورتی که این حقوق با حقوق آلمان در تضاد باشد، عموما این حقوق آلمانی است که به جای حقوق خارجی اجرایی میشود.
یک حوزه دیگر کاربرد که کاربرد غیرمستقیم است، درون چارچوب موسوم به حقوق مدنی "اختیاری" قرار میگیرد.
باید یادآور شد که در آلمان – بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی همچون فرانسه یا انگلیس – بیشتر مسلمانان (حدود دو سوم از جمعیت 3.3 میلیونی مسلمانان) ترک تبار هستند.
سوال جالبی که میتوان مطرح کرد این است که آیا اصلاحات حقوق خانواده در ترکیه میتواند گزینهای در قالب جنبش اصلاحات اسلامی محسوب شود، یا این اصلاحات صرفا حاصل "غربیشدن" قوانین این کشور است.
به هر حال این روزها اعمال حقوق خانواده اسلامی به امری معمول در دادگاههای آلمان تبدیل شده است. در همین حال این حقوق موجب شده تا دادگاههای آلمان رو به مقررات مربوط به اعمال نظم عمومی آورده و از اجرای این حقوق استنکاف کنند.
در مجموع به نظر میرسد دادگاههای آلمان راهحلیهای میانهای را برای حفظ دو هدف مهم یافتهاند: یکی حفظ نظم عمومی و دیگری، برآورده ساختن نیاز اشخاص به "تفاوت" حقوقی در موارد خاص و مربوط به افراد دارای "موجودیت فرامرزی".
در دو دهه گذشته تاکنون دو گرایش عمده قابل تشخیص است: اول، در پروندههای دارای ارتباط قوی با زندگی شخصی، دادگاهها علاقهای به پذیرش نتایج اعمال مقررات اسلامی نداشتهاند که به وضوح در تضاد با حقوق اساسی مربوط به برابری جنسیتی و آزادی مذهبی بوده است.
دوم، در پروندههای دارای ارتباط نسبتا سبک با زندگی در آلمان، دادگاهها بیمیل به اعمال مقررات آلمان در صورتی بودهاند که منجر به از دست رفتن حقوق مکتسبه بر مبنای نظامی حقوقی اسلامی شود یا روابط حقوقی معتبر میان اشخاصی را از بین ببرد که اقامتگاهشان در خارج قرار دارد.
اما موضوع از اینجا جالب میشود که وضعیت "خارجیان" مسلمان در آلمان در آینده رو به زوال میگذارد، زیرا حق شهروندی آلمان پس از اصلاحات قابل توجه در سال 2000 اکنون به این امر منجر شده است که شهروندی آلمان به کودکانی که در این کشور متولد شده باشند، اعطا میشود. به این ترتیب شاید نیاز به استقرار نظام تئوکراتیک اسلامی موازی در آلمان به وجود بیاید.[1]
در همین رابطه احمد فون دنفر، نویسنده و از فعالان اسلامگرا میگوید: زمانی که اکثریت در جامعه تصمیم بگیرند، باید آن را پذیرفت و این امکان را برای آنان فراهم آورد تا جامعه خود را به شکل مقتضی، اداره کنند.[2]
در حال حاضر در کانادا به جمعیتهای مسلمان این امکان داده شده است که مشکلات خود را تا حد امکان درون جامعه خود حل کنند. دولت فقط در صورتی در مسایل دخالت میکند که این جوامع قادر به حل مساله خود نباشند. این یکی از راه حلهایی است که میتواند پیش روی مسلمانان در آلمان وجود داشته باشد.[3]
وضع امروز اسلام در آلمان
محققان موسسه جرمشناسی هامبورگ در مصاحبه با 1000 مسلمان در آلمان سوالاتی را درباره ارزشها، هویت و گرایششان به اسلام پرسیدهاند که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
- 78 درصد کسانی که مورد پرسش قرار گرفتند، ترک؛ 9.6 درصد ایرانی، عراقی، افغانی و پاکستانی؛ 5.8 درصد از کشورهای عربی؛ 3.3 درصد اروپایی؛ 2.4 درصد از دیگر کشورهای اروپایی و آسیایی و 0.9 درصد آلمان بودند.
- 160 مسجد در شهرهای آلمان وجود دارد که این تعداد رو به افزایش است. علاوه بر این 2600 مکان برای اقامه نماز جماعت مسلمانان وجود دارد. آلمان میزبان 120 محل آموزش قرآن موسوم به مدرسه است.
- ارزیابیهای غیررسمی حکایت از تحصیل 600 هزار تا 700 هزار بچه مسلمان در مدارس عمومی آلمان دارد.
- آمارگیری از سن مهاجران نشان میدهد 23.1 درصد از بدو تولد، 7.5 درصد زیر هفت سالگی، 16.6 درصد از هفت تا 14 سالگی، 13.5 درصد از 15 تا 21 سالگی، 24.6 از 22 تا 25 سالگی و 14.7 درصد از 25 سالگی به بالا به این کشور مهاجرت کردهاند.
Table 1مسلمانان آلمان در آینه اعداد و ارقام[4]
پیشبینی از تعداد جمعیت آینده مسلمانان در آلمان
آنگونه که دانشگاه پلی تکنیک پورتریکو، سان ژوان، پورتریکو، آمریکا در گزارش خود که قرار است ژانویه 2010 منتشر شود، آورده است، آسیا 69 درصد مسلمانان جهان و آفریقا 27 درصد مسلمانان جهان را در خود جای داده است. علاوه بر این مسلمانان 24 درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند که به عبارتی در حال حاضر جمعیت آنان بالغ بر 1.65 میلیارد نفر میشود. انتظار میرود هر دهه یک درصد به جمعیت مسلمانان افزوده شود، به طوری که تا سال 2020 از هر چهار نفر یکی و تا سال 2075 از هر سه نفر یکی مسلمان باشد.
گر چه اروپا سومین قاره، پس از آسیا و آفریقاست که اسلام به آن وارد شد و این دین سابقه تاریخی عمیقی در اروپا دارد، نتایج این تحقیق نشان میدهد که درصد مسلمانان در اروپا زیر هفت درصد است. کل جمعیت اروپا 735 میلیون نفر است که 49 میلیون نفرشان مسلمانند.
بر اساس سرشماری که در سال 2004 در آلمان صورت گرفت، کل جمعیت آلمان 82 میلیون و 491 هزار نفر بود. هیچ آمار رسمی درباره گروههای مذهبی منتشر نشده است، اما تخمین زده میشود که تعداد مسلمانان آلمان 4.3 میلیون نفر یا به عبارتی 5.21 درصد کل جمعیت این کشور باشد. [5]
افزایش شرکتکنندگان در مساجد و کلاسهای درس قرآن
این در حالی است که تحقیق 31 ژانویه 2008 موسسه مسیحی مطالعات اسلامی آلمان (IFI) نشان میدهد 40 درصد از مسلمانان (که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند)، بنیادگرا هستند و در زندگی روزمره خود مراقب دستورات دینی هستند. آنها اسلام را برتر و فرهنگ غرب را که تحت تاثیر مسیحیت است، بیارزش میدانند. شمار افرادی که به صورت هفتگی در مساجد حضور مییابند، از سال 2000 تا 2005 از 30.7 درصد به 41.6 درصد افزایش یافته است، در همین حال شمار افرادی که موافق روسری هستند در همین دوره زمانی از 27.2 درصد به 46.6 افزایش یافته است.
این بررسی نشان میدهد مدارس آموزش قرآن نقش مانع را در برابر هضم شدن جوامع مسلمان در جامعه آلمان ایفا میکنند و جالب آنکه این روزها جوانان بیشتری به مدارس آموزش قرآن رفته و زمان بیشتری را در آنجا صرف میکنند. به ادعای این گزارش، مشارکت در این کلاسها موجب افزایش فاصله از دموکراسی میشود. گر چه این مطالعه میگوید به صورت پایهای مسلمانان علاقه به انضمام به جامعه آلمانی را دارند، اما در همین حال شمار عظیمی از مسلمانان – همچنین دانشجویان – تاکید دارند که ضروری است، فرهنگ خود را حفظ کنند.[6]
درخواست برای ایجاد جامعه حقوقی موازی برای مسلمانان
بر مبنای این تحقیق، درخواستهایی برای حقوق ویژه همچون نکوداشت حقوقی تعطیلات اسلامی و استفاده از حقوق اسلامی میان اعضای جوامع اسلامی رو به افزایش گذاشته به طوری که درخواست ایجاد جامعه حقوقی موازی توسط جامعه میزبان به عنوان دینی برای انضمام به جامعه آلمان در نظر گرفته میشود.
از نظر این تحقیق، درخواست برای داشتن حقوق مدنی بیشتر که از سوی جوامع اسلامی مطرح میشود، از یک سو مطلوب است، اما از سوی دیگر این حقوق با برخی قوانین آلمان ناسازگار است که از جمله آنها سلب حق از دختران مسلمان برای ازدواج با مردان غیرمسلمان است.
این گزارش نتیجه میگیرد که اگر شریعت اسلامی به شیوهای تبلیغ شود که با ارزشهای غربی فاصله داشته باشد، رو به رادیکال شدن جوامع پیش خواهیم رفت. [7]
نسل سوم و چهارم مسلمانان در آلمان
نتیجه یکی از تحقیقات مرکز افکار سنجی پیو با عنوان جاده نامطئن؛ مسلمانان و آینده اروپا، نشان میدهد در آلمان نشانههایی از آن دیده میشود که نسل سومی و نسل چهارمیهای مهاجران مسلمان، روند رو به موفقیتی را در امر تجارت و تحصیلات دانشگاهی آغاز کردهاند. این امر میتواند نشانهای از جذب و هضم این نسلها در جامعه آلمانی باشد. این موضوع میتواند به معنای اثرگذاری آرام آرام دولت برلین بر افرادی باشد که به صورت بالقوه امکان مخالفت با نظام غربی و مسیحی را دارند. نباید از یاد برد آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان از مخالفان پیوستن مسلمانان به جامعه اروپایی است. این موضع وی آنجا مشهود بود که او بارها مخالفت علنی کشورش را با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا اعلام کرد.[8]
باید تصدیق کرد این سیاست تاثیرگذاری بر مسلمانان تاکنون جواب داده است، به طوری که در بند 10 در منشور شورای مرکزی مسلمانان در آلمان آمده است: "حقوق اسلامی، مسلمانان را در غربت متعهد به پیروی از نظم حقوقی محلی میکند. در این مفهوم اعطای روادید، حق اقامت و شهروندی معاهداتی هستند که جامعه اقلیت مسلمان به آنها متعهد است."[9]
اما در همین بند نکته قابل تاملی ذکر شده است: "این نظریه میگوید اسلامگرایان در آلمان از نظر حاکمیت تئوکراتیک به امت واحده تعلق دارند و در جمهوری فدرال آلمان تحت حاکمیت بیگانه قرار گرفتهاند. اسلامگرایان قوانین آلمان را نه به خاطر آنکه شخصا متقاعد شدهاند، لازم الاتباع میانگارند، بلکه این ناشی از دلایل پراگماتیستی است."[10]
حال باید پرسید اگر بر مبنای گزارشی که شبکه خبری دویچه وله در سال 2006 به نقل از اداره آمار آلمان منتشر کرد، تا سال 2050 جمعیت مسلمانان به شکلی افزایش یابد که مسلمانان در اکثریت قرار بگیرند، آنگاه این منشور دستخوش چه تغییراتی خواهد شد؟
اگر روند کنونی را مشاهده کنیم، شاهدیم که مسلمانان آهستهآهسته جای پای خود را در روند مشارکت سیاسی و نقشآفرینی در قانونگذاریها باز کردهاند. در انتخابات مجلس 2005 – 2009 بوندستاگ آلمان پنج سیاستمدار با پیشینه مسلمانی به این پارلمان راه یافتند. در انتخابات پارلمان جدید که سپتامبر 2009 برگزار شد، 20 عضو دارای سابقه مهاجرتی بودند که 9 نفر از آنها مسلمانزاده هستند و سه تن از آنها که یکی از آنان ایرانی است، به صراحت مسلمان بودن خود را اعلام کردهاند. دو ایرانی دیگر به نامهای بیژن دیر سرایی و نیما مساوات، هم متولد ایران هستند که مذهب خود را اعلام نکردهاند. میشلا نول، متولد آلمان دارای پدر ایرانی هم در این دوره عضو بوندستاگ است.[11]
با این اوصاف میتوان پرسید در مصاف جمعیتی مسلمانان با پیروان دیگر ادیان در آلمان، اگر پیروزی از آن جمعیت اسلام شود، چگونه حقوقی حاکم خواهد شد؟ باید دید طبق پیشفرضهای مطرح شده و همان گونه که شورای مرکزی مسلمانان آلمان گفته، این اکثریت است که قوانین خود را حاکم میکند، یا همچنان این عده از مسلمانان به خاطر درهمآمیختگی با غیرمسلمانان دست از ارزشهای دینی خود میکشند، همان نظام سکولار را بندگی کرده و آن را به پیش خواهند برد.
در صورتی که فرض دوم محقق شود، باید پرسید در صورتی که امت واحده هم دستکم در مصاف جمعیتی با دیگر ادیان در سراسر جهان پیروز شود، وظیفهاش چه خواهد بود؟ آیا این امت واحده در سال 2050 از پایگاه خود در قلب اروپا دفاع خواهد کرد؟
شاید اینجاست که باید تلاش کرد مباحث حقوقی مربوط به امت واحده را بیشتر و بهتر و با نگاهی راهبردی دنبال کرد. چنانچه مشاهده شد، رفتار حقوقی یک کشور، برای مثال رفتار حقوقی ترکیه، ایجاد کننده عرف و معیاری برای اجرای احکام اسلامی در سرزمین غیراسلامی تلقی میشود. آیا وحدت رویهای در این احکام و مقررات اسلامی دیده میشود؟ آیا سازمان کنفرانس اسلامی باید وظیفه ایجاد وحدت رویه را بر عهده بگیرد یا دولتها نیاز به تاسیس سازمان جدیدی خواهند داشت؟
البته سوال اساسیتری که هیچکس پاسخ آن را نمیداند، این است که آیا اساسا سال 2050 خواهد رسید؟
[1] برگرفته از مقاله پروفسور دکتر ماتیاس روهه - رییس کرسی حقوق مدنی، حقوق بینالمللی خصوصی و حقوق تطبیقی دانشگاه فریدریش آلکساندر و قاضی دادگاه استیناف نورنبرگ – با عنوان "حقوق اسلامی در محاکم آلمان"
[2] http://www.gazette.de/Archiv2/Gazette2/Denffer.pdf
[3] همان
[4] http://www.spiegel.de/international/germany/0,1518,548322,00.html
[5] http://www.pupr.edu/hkettani/papers/HICAH2010.pdf
[6] http://www.islaminstitut.de/uploads/media/PM0035_Eng_01.pdf
[7] همان
[8] http://www.pewtrusts.org/uploadedFiles/wwwpewtrustsorg/Reports/Religion_in_public_life/Pew_religion_Muslims_Europe_1204.pdf
[9] http://www.im.nrw.de/sch/doks/vs/islamcha.pdf
[10] همان
[11] http://www.euro-islam.info/country-profiles/germany/